loading...
افزایش آمار 100%رایگان
رضا نظریان بازدید : 125 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

متولد 1309 در اصفهان. تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگي تهران و دانشكده هنرهاي دراماتيك. آغاز فعاليت هنري از سال 1339 با حضور در نمايش «ويلن ساز» كره مونا، از عمده نمايش هايي كه كشاورز در آنها ايفاي نقش كرده، مي توان به اينها اشاره كرد:«آنتيگون»، «آندورا»، «اديپوس شهريار»، «اشباح»، «افول»، «بازي استريندبرگ»، «بختك»، «چند لحظه تا مرگ»، «چوب به دست هاي ورزيل»، «دايي وانيا»، «دست بالاي دست»، «دشمنان»، «دوزخ»، «عاشق مترسك»، «عروسي باقرخان»، «فرشته برف»، «كالسكه طلايي»، «لبخند باشكوه آقاي گيل»،‌«سياه زنگي دايره زنگي و مرد فرنگي»، «مترسك هاي شب» و ... كشاورز از سال 1347 به تلويزيون رفت و كارگرداني هنري قسمت هايي از سريال «خانه قمر خانم» را به عهده گرفت. وي همچنين در مجموعه هايي چون «دايي جان ناپلئون»، «هزاردستان»،‌«سربداران»،‌«سلطان و شبان»، «گرگ ها خاكستري رنگند»، «پدر سالار»، «نگاهي ديگر»، «وكلاي جوان»، «كهنه سوار»، «جواني»، «خانه اي در تاريكي» و ... حضور داشته است. كشاورز نخستين بار در سال 1343 با فيلم «شب قوزي» ساخته فرخ غفاري بازيگري سينما را تجربه كرد.

بازیگر در فیلم های

۱ - مزرعه آفتابگردان (۱۳۸۲)
۲ - به من نگاه كن (۱۳۸۱)
۳ - انتظار (۱۳۷۹)
۴ - تهران روزگار نو (۱۳۷۸)
۵ - كميته مجازات (۱۳۷۷)
۶ - لژيون (۱۳۷۷)
۷ - روزي كه خواستگار آمد (۱۳۷۵)
۸ - دام (۱۳۷۴)
۹ - سلام به انتظار (۱۳۷۴)
۱۰ - غزال (۱۳۷۴)
۱۱ - روز واقعه (۱۳۷۳)
۱۲ - نگاهي ديگر (۱۳۷۳)
۱۳ - زير درختان زيتون (۱۳۷۲)
۱۴ - چهارشنبه عزيز (۱۳۷۱)
۱۵ - خسوف (۱۳۷۱)
۱۶ - يك مرد يك خرس (۱۳۷۱)
۱۷ - آقاي بخشدار (۱۳۷۰)
۱۸ - دلشدگان (۱۳۷۰)
۱۹ - ناصرالدين شاه آكتور سينما (۱۳۷۰)
۲۰ - جستجو در جزيره (۱۳۶۹)
۲۱ - پول خارجي (۱۳۶۸)
۲۲ - جستجوگر (۱۳۶۸)
۲۳ - گل سرخ (۱۳۶۸)
۲۴ - مادر (۱۳۶۸)
۲۵ - جعفرخان از فرنگ برگشته (۱۳۶۶)
۲۶ - جميل (۱۳۶۶)
۲۷ - ستاره دنباله دار (۱۳۶۴)
۲۸ - كفشهاي ميرزانوروز (۱۳۶۴)
۲۹ - مردي كه موش شد (۱۳۶۴)
۳۰ - سربداران (۱۳۶۳)
۳۱ - طائل (۱۳۶۳)
۳۲ - كمال الملك (۱۳۶۲)
۳۳ - برزخي ها (۱۳۶۱)
۳۴ - دست شيطان (۱۳۶۰)
۳۵ - گرداب (۱۳۶۰)
۳۶ - اين گروه محكومين (۱۳۵۶)
۳۷ - شام آخر (۱۳۵۵)
۳۸ - شطرنج باد (۱۳۵۵)
۳۹ - وقتي كه آسمان بشكافد (۱۳۵۵)
۴۰ - خورشيد در مرداب (۱۳۵۲)
۴۱ - قصه ماهان (۱۳۵۲)
۴۲ - رگبار (۱۳۵۱)
۴۳ - صادق كرده (۱۳۵۱)
۴۴ - آقاي هالو (۱۳۴۹)
۴۵ - خشت و آينه (۱۳۴۴)
۴۶ - زمزمه محبت (۱۳۴۴)
۴۷ - شب قوزي (۱۳۴۳)

رضا نظریان بازدید : 32 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)
با بازی در نقش کوتاهی در مجموعه تلویزیونی پرطرفدار همسران شناخته شد و سپس با بازی در مجموعه تلویزیونی خانه سبز به شهرت رسید و خیلی زود توانست نویسندگی و کارگردانی بعضی از نمایشها و مجموعه ها را به عهده بگیرد. بازی او فیلم مومیایی3 و مجموعه تلویزیونی ولایت عشق چهره دیگری از او به نمایش گذاشت.


نام اصلی: رامبد

نام خانوادگی اصلی: جوان

سمت (در بخش های): بازیگران،فیلمنامه،کارگردانی،

......................................

تاریخ تولد: 1350

محل تولد: تهران

ملیت: ایران

......................................

بیوگرافی

شروع بازی در تئاتر: از سال 1370

شروع بازی در تلویزیون: از سال 1373

شروع بازی در سینما: از سال 1376

با بازی در نقش کوتاهی در مجموعه تلویزیونی پرطرفدار همسران شناخته شد و سپس با بازی در مجموعه تلویزیونی خانه سبز به شهرت رسید و خیلی زود توانست نویسندگی و کارگردانی بعضی از نمایشها و مجموعه ها را به عهده بگیرد. بازی او فیلم مومیایی3 و مجموعه تلویزیونی ولایت عشق چهره دیگری از او به نمایش گذاشت.

اولین مجموعه تلویزیونی اش را در سال 1380 با نام گمگشته کارگردانی کرد که این سریال در ماه مبارک رمضان بسیار مورد توجه واقع شد.

اما بهترین و کامل ترین بازی سینمایی اش را در فیلم صورتی ایفا کرد.

او سال 1382 را با کارگردانی دومین مجموعه تلویزیونی اش آغاز کرد.

اولین تجربه کارگردانی در سینما را با ساخت فیلم اسپاگتی در هشت دقیقه از 25 آبان 1383 آغاز کرد.

بقیه در ادامه مطلب

رضا نظریان بازدید : 20 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

مهدي فخيم زاده متولد 1321 تهران، فارغ التحصيل ادبيات فرانسه از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران است. وي فعاليت سينمايي را سال 1351 با بازي در فيلم «تپلي» به كارگرداني رضا ميرلوحي آغاز كرد.

- فعاليت در سينما را در با بازي در فيلم تپلي ( رضا مير لوحي - 1351 ) آغاز كرد.
- دو فيلم خواستگاري و همسر از ساخته هاي او به ترتيب در سالهاي 1369 و 1373 به عنوان دومين فيلم پرفروش سال نمايش خود دست يافتند.
- مهدي فخيم زاده تا به حال سه مجموعه عظيم را براي تلويزيون كارگرداني كرده است: تنهاترين سردار (1373 تا 1375)، ولايت عشق (1376 تا 1377)، خواب و بيدار (1380)

 



بقیه در ادامه مطلب

رضا نظریان بازدید : 80 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

نام : مصطفی
نام خانوادگی : زمانی
اصلیت : شمالی
تابعیت : ایران
اولین نقش : حضرت یوسف
تحصیلات : کارشناس مدیریت صنعتی
محل زندگی : تهران
پیش از این از رویارویی با خبر نگاران احساس خوبی نداشته از عنوان کردن حرفهای تکراری بیزار است اعتماد به نفس زیادی دارد میدانست نقش حضرت یوسف سرو صدای زیادی میکند آدم محتاطی است 99 درصد از آشنایان او را نسبت به مطبوعات دچار دلهره کرده اند از بچگی عاشق بازیگری بوده وقتی وارد دانشگاه شد به بازیگری در تاتر پرداخت معتقد است فضای رشد پیشرفت برای جوانان و نوجوانان علاقه مند در شهرستانها کم و محدود است میان بازیگران مرد محمدرضا فروتن را خیلی دوست دارد به نظر او هدیه تهرانی هنرپیشه تاثیرگذاری است بازی فروتن و تهرانی را در قرمز خیلی دوست دارد از طریق دوستش متوجه شد برای سریال یوسف دنبال بازیگر هستند ابتدا هیچ شانی برای خود قائل نبوده روز اول تست هول شده و دیالوگهایش را فراموش کرده پیش از تست دوم کتاب یوسف در آینه تاریخ را خواند بعد از تست دوم قراردادی 6 ماهه امضا کرد . برای ایفای بهتر نقش به کلاسهای بازیگری سوارکاری و بدنسازی رفت به خاطر فشارهای حاکم بر فضای کار 2 بار انصراف داده .معتقد است سلحشور پای او ایستاد .خود را مدیون صداقت و اعتماد سلحشور میداند .اولین پلان را 8 بهمن 1383 بازی کرد .بازیگر نقش نوجوانی یوسف پسرعمه زمانی است .کتایون ریاحی را بهترین انتخاب برای نقش زلیخا میداند .هیچکس بدون گریم او را نمیشناسد .در باشگاه بدنسازی با محمدرضا فروتن آشنا شد .آرزوی بازی با مرحوم خسرو شکیبایی را داشت .بسیار احساساتی است . بازیگری را دوست دارد .امیدوار است بازی در نقش یوسف ویترین خوبی برای او باشد اجازه بازی در کلاه پهلوی را نداشت .هنوز ازدواج نکرده و مجرد است .طبق قرارداد تا پایان سریال حق بازی در هیچ فیلمی را ندارد معتقد است محمدرضا گلزار حقش بوده که دارای چنین جایگاهی در سینما شده . پارسا پیروزفر را هنرپیشه ای باسواد میداند . از نظر او حامد بهداد دوست داشتنی و عجیب است . علی دایی را سمبل اراده میداند .

40 نکته در مورد مصطفی زمانی
۱.نام مصطفی را مادرش برایش انتخاب کرده است.
۲.از اسم فامیلش که " زمانی " است بسیار راضی است.
۳.او ۲۶ سال سن دارد و دقیقا روز سی ام خرداد ۱۳۶۱ به دنیا آمده است.
۴.زاده شهر برنج و دریا است یعنی فریدون کنار.
۵.از همان بدو کودکی چشم هایش زبانزد افراد فامیل شد.
۶.به رفیق بازی چندان اهمیتی نمی دهد و در طول ۲۶ سال سن تنها ۲ دوست دائمی برای خود نگه داشته است.
۷.خیلی از افرادی که او را می شناسند ٬ می گویند او خودش را می گیرد!!؟؟
۸.مثل بسیاری از جوانها پس از مدتی از فریدون کنار سر از تهران درآورد.
۹.یکی از منتقدان نام او را آقای شانس گذاشته چرا که او از بین ۳۰۰۰ نفر برای نقش یوسف انتخاب شده است.
۱۰.کاندیداهای نقش یوسف حتی از بین خارجی ها هم بوند و او توانست آنها را هم عقب بزند.
۱۱.قرارداد مصطفی زمانی عجیب ترین قرارداد در تلوزیون برای ساخت یک سریال بود چرا که در یکی از ماده های این قرارداد ثبت شد هر وقت چهره بهتری از زمانی پیدا شد او کنار برود.
۱۲.لباس پوشیدن او مثل بسیاری از جوان هاست خوش پوش و خوش تیپ.
۱۳.خانواده او هم اکنون در شهرستان ساکن هستند و مصطفی ناراحتی شدیدی از لحاظ دوری با آنها دارد.
۱۴.منتقدان بسیاری از بازی او خرده گرفتند و او را نابازیگر شهرستانی خواندند اما او می گوید:من همه حضورم را مدیون خدا هستم و بس!
۱۵.گریم روی صورت مصطفی در مورد نقش یوسف روزانه بیش از ۳ ساعت به طول می انجامید.
۱۶.مصطفی زمانی یکی از معدود بازیگرانی است که در کوچه و خیابان هیچ کس او را نمی شناسد و باورش نمی شود او همان یوسف سریال تلویزیونی است.
۱۷.آرزوی مصطفی حضور در سینما است اما نه هر کاری! هر چند اخیرا عواملی او را در مورد چند قرارداد سینمایی سرکار گذاشته اند.
۱۸.او آنقدر به محمد رضا فروتن اعتقاد دارد که می گوید:یکی از قوت قلب هایم جهت حضور در این سریال یوسف پیامبر ٬ او بود.
۱۹.آرزوی پرپر شده مصطفی این بود که او دوست داشت برای یکبار هم که شده مقابل مرحوم خسرو شکیبایی ایفای نقش کند.
۲۰.او در مورد محمد رضا گلزار می گوید:حقش بوده که به اینجا رسیده است!

بقیه در ادامه مطلب

 

 

 

رضا نظریان بازدید : 50 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

نام و نام خانوادگی:
پوریا پورسرخ

تاریخ تولد و محل تولد:
تیر ۱۳۵۶تهران

زمینه فعالیت:
بازیگر

مدرک تحصیلی:
وی دکترای فیزیولوژی گیاهی دارد و قبل از شروع فعالیت هنری در سینما به عنوان خبرنگار در نشریات هنری و اجتماعی مشغول به‌کار بود.

مجموع آثار وی:

- پسران آجری (مجید قاری زاده، ۱۳۸۵)
- مهمان (سعید اسدی، ۱۳۸۵)
- مصائب دوشیزه (۱۳۸۵)
- روز سوم (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵)

مجموعه های تلویزیونی:

- فرار بزرگ (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۳)
- وفا (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۴)
- صاحبدلان (محمدحسین لطیفی، ۱۳۸۵)
- شکرانه (سعید سلطانی، ۱۳۸۶)

جوایز و جشنواره ها:


- کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « روز سوم » – ۱۳۸۵

اطلاعاتی بیشتر در مورد وی:

وی در سال ۱۳۸۵ در سریال‌های صاحبدلان و ساعت شنی به ایفای نقش پرداخته‌است. همچنین وی در این سال در فیلم‌های پسران آجری (مجید قاری‌زاده) و مهمان (سعید اسدی) و مصایب دوشیزه (مسعود اطیابی) حضور یافته است.

رضا نظریان بازدید : 24 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (1)
یوسف تیموری هستم . متولد ۶/۱۰/۱۳۵۸ در تهران . فرزند دوم خانواده محسوب ميشوم . يك برادر و دو خواهر دارم . تحصيلات را تا اخذ مدرك فوق ديپلم هنر ادامه دادم . دانش آموخته ي هنرستان صدا و سيما هستم . پس از آن رفتم سر كلاسهاي استاد سمندريان كه همه چيز براي من از همان كلاسها شروع شد . سال ۷۳ براي اولين بار روي صحنه رفتم . اين اتفاق با نمايش ( اتوبوسي به نام هوس ) به كارگرداني محمود رحيمي افتاد . تجربه ي اولين كار تصويري ام هم برمي گردد به سال ۷۵ كه در هواي تازه ( محمد رحمانيان ) به ايفاي نقش پرداختم . كارهاي برگزيده ام هم عبارتند از : مجيد دلبندم . زير آسمان شهريك ( قابل توجه روزنامه اي كه نوشت : تيموري و غفوريان در زيرآسمان شهر ۲ هم بازي بودند ) . كوچه ي اقاقيا . بوتيك و تئاتر بر كرانه ي باد كار خانم مينا ابراهيم زاده .
رضا نظریان بازدید : 24 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

بیوگرافی
• در سال 1347 در مشهد به دنیا آمد.
• دو خواهر بزرگتر از خود دارد.
• سال 59 وارد حیطه تئاتر شد و از دكتر قطب‌الدین صادقی، مطالب زیادی آموخت.
• گاهی مجسمه سازی می‌‌كند، نقاش و خطاط ماهری هم است.
• از غرور فاصله دارد.
• تیم فوتبال هنرمندان را پایه‌گذاری كرد، اما بعدها از آن جدا شد.
• عاشق فوتبال است و در بین فوتبالیست‌ها با مهرداد میناوند رفاقت دیرینه‌ای دارد.
• شخصیتی جالب و شوخ دارد.
• از بازیگرانی چون شریفی‌نیا، پرویز‌ پرستویی، رضا كیانیان، خسرو شكیبایی و گوهر خیراندیش خوشش می‌‌آید.
• مدرك تحصیلی‌اش لیسانس است.
• دوست دارد زمانی كه فوتبال بازی می‌ كند درون دروازه بایستد.
• با ساعت خوش و مجید دلبندم اوج گرفت.

با حضور در جنگ « ساعت خوش » (مهران مدیری - 1373) فعالیت هنری و بازیگری اش را آغاز کرد. و خیلی زود به جرگه کارگردانان تلویزیونی پیوست. مجموعه های « خانه به دوش » ، « متهم گریخت » و « ترش و شیرین » که عطاران آنها را کارگردانی کرده از مجموعه های پربیننده و برتر تلویزیون است.
رضا عطاران در سینما هم موفق بود. او در « هوو » معرکه بود.

.................................................. ....
مجموعه آثار:
- کلید ازدواج (داود موثقی، 1377)
- سیندرلا (بیژن بیرنگ، مسعود رسام، 1380)
- کلاه قرمزی و سروناز (ایرج طهماسب، 1381)
- هوو (علیرضا داودنژاد، 1384)
- تیغ زن (علیرضا داودنژاد، 1385)
- کلاهی برای باران (مسعود نوابی، 1385)

رضا نظریان بازدید : 30 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

• متولد دی ماه سال 1340، پدر و مادرش اراكی هستند اما او در تهران به دنیا آمد.
• پدرش كارمند وزارت نیرو است و مهران آخرین فرزند یك خانواده شش نفره، او سه برادر بزرگ تر از خود دارد.
• بزرگ ترین برادرش از پیانیست های قابل است و برادر دومش نقاش و گرافیست. در خانواده مدیری هنر اهمیت فراوانی دارد.
• از پنج سالگی با موسیقی آشنا شد و از 12 سالگی تنها به موسیقی كلاسیك گوش می داد. او یكی از كامل ترین آرشیوهای موسیقی كلاسیك را دارد.
• در كودكی زیاد شر و شور نبود اما بسیار كنجكاو بود، به طوری كه در غیاب برادرش به اتاق او می رفت و تمام كتاب های نقاشی اش را زیر و رو می كرد.
• برادر نقاشش (حمید) در سوئد زندگی می كند. هنر و ادب موجب شد تا مهران تاثیر فراوانی از او بگیرد.
• اولین تئاتر زندگیش را در دبستان بازی كرد. او در این تئاتر نقش لوطی را به خوبی ایفا كرد تا نشان بدهد كه هنر در خونش است.
• همواره به دنبال تجربه و مطالعه بود به طوری كه آشنایی با كارهای «سالواتور دالی» تاثیر زیادی بر روی او گذاشت كه آثار آن هنوز هم در مهران مشهود است.
• در شانزده سالگی جذب تئاتر شد و اولین كار حرفه ای اش را تمرین كرد اما این كار هرگز بر سر صحنه نرفت اما موجب شد تا او بیشتر با تئاتر آشنا شود.
• همه با حضورش در عرصه هنر موافق بودند. هنوز هم اعضای خانواده اش بهترین كارشناسان و منتقدان كارهایش هستند.
• با مدرك دیپلم علوم انسانی سال 1361 به رادیو رفت و در این رسانه ملی به فعالیت پرداخت.
• مدت شش، هفت سال گوینده و بازیگر یكی از مجموعه های پرطرفدار رادیو به نام «داستان شب» بود.
• همزمان با كار رادیو از فعالیت های تئاتر غافل نمی شد و چند نمایش را به روی صحنه داشت، كار گویندگی باعث كامل شدن صدای او شد.
• سال 1366 اولین تئاتر طنزش را بازی كرد. این تئاتر كه «پانسیون» نام داشت در تئاتر مولوی روی صحنه رفت.
• در اواخر 1371 در نمایشی در نیاوران، نصرا... رادش، سلیمانی فرد و صیادی را كشف كرد كه بعدها در بسیاری از كارها با او همكاری داشتند.
• گروه مدیری به سرعت به شهرت رسید. در سال 1372 با داریوش كاردان اولین برنامه نوروزی خود را ساخت.
• در سال 1373 طنز متفاوت «ساعت خوش» را ساخت كه با استقبال فراوانی از سوی مردم روبه رو شد.
• ساعت خوش یكی از بهترین و پربیننده ترین برنامه های طنز تلویزیونی شد اما به دلیل مشكلاتی كه به وجود آمد برنامه تعطیل شد.
• با وجود دامن زدن مطبوعات به حاشیه ها مدیری هرگز اسیر حواشی مطبوعات و شایعه های فراوان نشد و كارش را ادامه داد.
• از ساعت خوش به بعد دور مطبوعات را خط كشید و بسیار كم مصاحبه كرد. او هنوز هم از مطبوعات دلخور است.
• فیلم دیدار ساخته محمدرضا هنرمند هم كه قبل از ساعت خوش با بازی مهران مدیری ساخته شده بود پاسوز «ساعت خوش» شد و به موقع اكران نشد.
• اوایل دهه 70 از رادیو به تلویزیون رفت و در تلویزیون اولین كارهای او «نشانه های نور» و «باغ گیلاس» بودند.
• مردم كه تا آن زمان با صدای او آشنا بودند در باغ گیلاس با چهره اش نیز آشنا شدند. او در این سریال تا حدودی به شهرت رسید.
• در سال 1371 وارد سینمای حرفه ای شد. در «دیگه چه خبر» دستیار طراح صحنه بود و عضو گروه كارگردانی تهمینه میلانی.
• با نوروز «77» دوباره به جعبه جادویی برگشت اولین تصویرش را مردم بعد از پنج سال نشناختند و موهایش كاملا سفید شده بود.
• با جنگ 77 توانست 85 درصد مردم ایران را پای تلویزیون بنشاند. نبوغ او در عدم تكرار خود و نوآوری های پایان ناپذیرش است.
• علت موفقیت او ارائه شیوه جدید مجری گری و بازیگری و حضور توامان نقش و واقعیت است، با یك دوربین غوغا كرد و به شیوه تئاتری كار را بدون قطع می گرفت.
• اولین كسی است كه طرح برنامه های نود قسمتی و روتین را اجرا كرد. او اعتقاد دارد باید با مردم صادق و روراست بود.
• هنوز هم خیلی ها از سوژه ها و ایده های او كپی برداری می كنند. مدیری در موسیقی و خوانندگی هم دستی بر آتش دارد. حتی كنسرت هم اجرا كرده و تیتراژ شب های برره و باغ مظفر را خودش خوانده است.
• او اولین برنامه سازی است كه پشت صحنه كارهایش را به مردم نشان داد.
• صداقت را بزرگ ترین صفت آدمی می داند. او معتقد است چرا مردم نباید حقایق، اشتباهات و تپق های ما را ببینند.
• متاهل است و صاحب یك پسر و یك دختر است.
• در كارش بسیار جدی است و برای كارش زمان می گذارد به طوری كه در طول یك كار كمتر می تواند به خانواده اش سر بزند و آنها را ببینند.
• سال 1378 اولین كاست دكلمه او به بازار موسیقی آمد.
• «از روی سادگی» اولین آلبوم پاپش بود كه در سال 1378 به بازار آمد و با استقبال طرفدارانش روبه رو شد.
• آشنایی با حمید و مجید آقاگلیان زندگی حرفه ای او را عوض كرد و با پاورچین به خلق شاهكاری بدون تكرار رسید.
• با جایزه بزرگ در نوروز 1384 ثابت كرد توان مدیریت هر كاری را دارد.
• تنها بازیگر و سازنده تاریخ نمایش ایران است كه صرف نامش در اثری، مردم را پای تلویزیون میخكوب می كند. حضور در كنار او مبدل به رمز موفقیت خواهد شد.

بقیه در ادامه مطلب

رضا نظریان بازدید : 35 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (1)

احمد پورمخبر: می خواهم البوم بیرون بدهم؛ آمديم زد و آلبوم من هم گرفت سایت خبری ایران: احمد پور مخبر، بازيگر مسن و بامزه فيلم « زن ها فرشته اند» در گفت وگو با «همشهري خانواده» درباره نحوه شروع كار بازيگري اش گفته است: پسرم مي خواست بازيگر شود. من با پسرم رفته بودم تا او براي بازيگري تست بدهد ولي آقاي عطاران من را ديد و چون نقش يك پيرمرد هم داشت، من را برد دفترش تست گرفت و قبول شدم.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر سایت خبری ایران،محمد رضا پسر ٢٠ ساله پورمخبر نيز در پاسخ به اين سوال كه آيا از انتخاب نشدنش ناراحت نشده است، اين گونه پاسخ داد: باور كنيد من بيشتر خوشحال شدم كه پدرم به جاي من بازيگر شد. چون ديدم يك آدم حتي در ٧٠ سالگي هم مي تواند به موفقيت برسد.احمدپور مخبرگفته است قبل از اين كه بازيگر شود، در يك سوپر ماركت كار مي كرده و الان هم چند شعر و آهنگ سروده و ساخته است و مي خواهد آلبوم بيرون دهد.
او در اظهار نظري جالب عنوان داشته است: عمر دست خداست. آدم تا زنده است، بايد اميد داشته باشد. آمديم زد و آلبوم من هم گرفت. براي خداكاري ندارد. اوستا كريم بزرگ است.
پور مخبر اولين بار در فيلم « بچه هاي آسمان» و بعد از آن در سريال « متهم گريخت» نقش « مش قربون» را بازي كرد. او با بازي در سريال « ترش و شيرين» مشهور شد و بعدها در چند فيلم كمدي و پرفروش همچون « توفيق اجباري»، «مجنون ليلي» و « زن ها فرشته اند» بازي كرد. او هم اكنون « عسل ايراني» و «خروس جنگي» را در نوبت اكران دارد.

هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندرخم یك كوچه‌ایم
خیلی‌ها او را یك استعداد نهفته می‌دانند كه خیلی دیر به معرض ظهور رسیده كه به عقیده خودش دوستان ناباب دلیل آن است.
همواره در طول تاریخ نام خالق یا كاشف یك اثر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده، هر چند پیش از این هم هنر رضا عطاران نه در معرفی چهره‌های جدید، بلكه در بازی گرفتن از نابازیگران و نوع استفاده از آنها بر همگان آشكار شده بود.

(احمد پورمخبر) كشف تازه عطاران در سریال متهم گریخت، به جامعه هنری معرفی شد كه نتیجه‌اش در نوروز امسال و در ترش و شیرین به بار نشست.

عطاران از پورمخبر انتظار بازی نداشت، او می‌خواست پورمخبر خودش باشد و خود به بابابزرگ داستان خط دهد و انصافا احمد پورمخبر به خوبی از عهده آن برآمد؛ بازی دلچسب و شیرین او در سریال نوروزی ترش و شیرین باعث شد تا ساعتی را در دفتر مجله با او به گفتگو بنشینیم و او با همان شادابی بابابزرگ و همان طبع شعر و صدای گرم جوابگوی ما شد.

_ دوست دارم خودتان صحبت را آغاز كنید.
پورمخبر: این بنده حقیر احمد پورمخبر، معروف به (مش قربون) سال ۱۳۸۶ را به عموم ملت ایران از صغیر و كبیر تبریك می‌گم، امیدوارم تمام سال شاد و سرزنده و شاداب و مثل خودم شنگول باشند، همچنین امید دارم این مخلص را در نوكری بپذیرند.
_ آقای پورمخبر! چگونه به عطاران معرفی شدید؟
پورمخبر: نمی‌دانم كه از چه طریقی پسرم با عطاران ارتباط تلفنی برقرار می‌كنه، در همین ارتباطات به (محمد)، پسرم، قول می‌ده در سریال (متهم گریخت) از او استفاده كنه، ولی زمانی كه محمد به دفتر می‌ره به او می‌گه در این كار نقشی برای تو ندارم، نقش یك پیرمرده كه حدودا هفتاد، هشتاد ساله است. محمد میگه اگه اجازه بدی پدرم هم برای تست بیاد... عطاران لبخندی می‌زنه و می‌گه بابای تو خیلی سن داشته باشه ۴۰ تا 54 ساله. به هر حال محمد هر طور شده از او وقت می‌گیره؛ وقتی رضا عطاران منو دید، گفت (تو همونی هستی كه می‌خواستم). اول قرار بود نقش شازده رو بازی كنم، اما چون شازده‌ها باید چاق و هیكلی باشند، منتفی شد، برای همین مش قربون‌ رو بازی كردم.
_ یعنی از ابتدا (مش قربون) در فیلمنامه نبود؟
پورمخبر: چرا بود، ولی خیلی كوتاه، كه به خاطر من زیادش كردند كه اول قرار بود (باقر صحرارودی) بازی كنه... خدا را شكر خوب از آب درآمد. همون‌جا بود كه برای نقش پدربزرگ هم انتخاب شدم.
_ چطور؟

پورمخبر: گوش‌های تیزی دارم، روز آخر فیلمبرداری بود كه عطاران آروم گفت: به درد بابابزرگ هم می‌خوره...
_ پیش از این هم سابقه بازیگری داشتید؟

پورمخبر: بله، در دو فیلم از مجید مجیدی، یكی بچه‌های آسمان، اون یكی رو فراموش كردم، مثل این‌كه فیلم دوم اكران هم نشد.
_ مجید مجیدی چطور شما را پیدا كرد؟
پورمخبر: تو محله ما فیلمبرداری داشت، منم برای تماشا رفته بودم كه یكی از بچه‌ها گفت یك دهن آواز بخون تا خستگی گروه رفع بشه، نگو همون خوندن به درد فیلم می‌خوره، برای همین یك نقش كوتاه به من دادند، مجیدی باز هم می‌خواست كه با من همكاری كنه، اما نرفتم.
_ چرا؟
پورمخبر: چون نقشی كه من بازی كردم با روحیاتم جور نبود. من آدم بانشاط و سرزنده‌ای هستم، دوست دارم در فیلم‌های شاد و خنده‌آور بازی كنم.
_ چرا خواننده نشدید؟
پورمخبر: چون دنبالش نرفتم، آن هم به خاطر وجود رفقای ناباب و حسود... حالا هم كه فیلم بازی كردم به دلیل حسادت‌شان دوستی‌مون به هم خورده...
_ در اقوام‌تان هنرمند دیگری هم هست؟
پورمخبر: برادرم به نام (محمد فرزین) چون از شهرت پورمخبر خوشش نمی‌اومد نام هنری فرزین رو انتخاب كرد. پسرم محمد هم در سریال شبكه سه و نیم، چند سكانس بازی كرده، همین‌طور در فیلم سینمایی (شب بخیر فرمانده.)
_ چند فرزند دارید؟
پورمخبر: چهار تا؛ پسر بزرگم محمد ۲۰ ساله است. بعد از آن مصطفی، مریم و زهرا، چون دیر ازدواج كردم اختلاف سنی من با اونا زیاده...
_ در چه سنی ازدواج كردید؟
پور مخبر: 74 سالم بود كه تازه عاقل شدم و فهمیدم باید تشكیل خانواده و زندگی بدم.
_ اینقدر دیر... ؟
پورمخبر: همان‌طور كه گفتم به خاطر دوستان ناباب.

_ متولد چه سالی هستید؟
پورمخبر: ۱۳۱۹ در تهران، محله گلوبندك.
_ در سریال ترش و شیرین با كدام یك از بازیگران راحت‌تر كار می‌كردید؟
پورمخبر: حمید لولایی.

رضا نظریان بازدید : 32 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (1)

نام و نام خانوادگي: علي صادقي

تاريخ و محل تولد: ۱۴ آذر ۱۳۵۹ – بيمارستان طرفه تهران

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم كامپيوتر

—————————————————————–

زندگي عادي اين بازيگر تا دوران ورود به سينما : علي صادقي متولد ۱۴ آذر ۵۹ است و در بيمارستان طرفه تهران متولد شده است. پدرش تراشكار و مادرش خانه دار است يك خواهر كوچكتر و يك برادر بزرگتر از خودش دارد.وي به گفته ي خودش به طور اتفاقي و با مجموعه آفتاب عالم تاب ساخته امير سماواتي و مازيار حبيبي نيا وارد عرصه ي سينما شد.

علاقه مندي و اخلاق اين بازيگر : اصلاً اهل فوتبال نيست و بين سازها به گيتار برقي بيشتر علاقه دارد و بزرگترين آرزوي وي اين است كه آخر و عاقبتش به خير باشد. ايده ي وي در زندگي داشتن يك مزرعه در استراليا و گاوچراني (يا شايد گاوداري !) در آنجا است ! در زندگي بيشتر ازموسيقي گوش دادن لذت مي برد.خوبي اخلاق وي اين است كه دروغ در كارش نيست و بدي اخلاقش هم اينه كه خيلي رك است.كارتون مورد علاقه علي صادقي در دوران كودكي يه كارتون عروسكي به نام ارگ و جيرجير. بن و سباستين، گامبا (يه موش بود كه خونه شود گم كرده بود) يونيكو اسب شاخداراست ؛ و خود او كار كوچه ي اقاقيااش را بيشتر از بقيه دوست دارد.

—————————————————————–

مجموعه آثار سينمايي اين بازيگر :

– پيك نيك در جنگ (سيدرحيم حسيني، ۱۳۸۳)
- هشت پا (عليرضا داودنژاد، ۱۳۸۳)
- هوو (عليرضا داودنژاد، ۱۳۸۴)
- اگه ميتوني منو بگير (شاهد احمدلو، ۱۳۸۵)
- تيغ زن (عليرضا داودنژاد، ۱۳۸۵)
- حركت اول
- چپ دست (۱۳۸۴)
- پيك نيك در ميدان جنگ (۱۳۸۳)
- آقا (۱۳۸۲)
- روايت سه گانه (اپيزود دوم، شوخي‌هاي خدا) (۱۳۸۲)
- كيش و مات (جمشيد حيدري ، ۱۳۸۷)

—————————————————————–

مجموعه آثار تلويزيوني اين بازيگر :

– فرزندان ايران
- تابستانه پاييزه زمستانه
- آفتاب عالم تاب
- كوچه اقاقيا (رضا عطاران)
- پشت كنكوري ها (پريسا بخت آور)
- دردسر والدين (مسعود نوابي)
- خانه به دوش (رضا عطاران)
- متهم گريخت (رضا عطاران)
- ترش و شيرين (رضا عطاران)
- زن بابا

رضا نظریان بازدید : 23 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

مهدی سلوکی در 14 خردادماه سال 1361 در اصفهان به دنیا آمد، پدرش افسر نیروی هوایی ارتش و اصالتا تهرانی است، زمانی که مهدی به دنیا آمد، سرهنگ سلوکی مامور به خدمت در پایگاه هشتم شکاری نیروی هوایی در اصفهان بود و به همین دلیل شناسنامه‌اش را در اصفهان گرفتند پس از پایان ماموریت پدر به همراه خانواده به تهران بازگشت و در محله نارمک تهران سکنی گزید.
مادر او اصالتا اراکی است، فرزند اول خانواده محمد در سوم اسفندماه سال 1358 به دنیا آمد، او مجری شبکه تهران است. خانواده سلوکی‌ها اصیل و متعصب و مذهبی‌اند. پدر و مادر هر دو تحصیلکرده و اهل فرهنگ و هنر بودند.
دوران کودکی مهدی مثل بقیه پسر بچه‌ها، به شیطنت گذشت، در مجتمع مسکونی پایگاه هشتم شکاری مهدی اغلب اوقات با همراهی برادرش مشغول بازی‌های کودکانه بود.
مهرماه سال 1367، مهدی به کلاس اول رفت، از آنجا که محمد در کلاس پنجم همان دبستان درس می‌خواند، دیگر بچه‌های مدرسه حریف شیطنت‌های او نمی‌شدند. مهدی بسیار باهوش و با استعداد و پرحافظه بود، اما به خاطر همان شیطنت‌ها فرصت کمتری برای درس خواندن می‌گذاشت و همیشه شب امتحان برای نمره زحمت می‌کشید! برادرش هم به او کمک می‌کرد و این روال در دوران راهنمایی هم ادامه داشت تا این‌که وارد دبیرستان شد. مهدی هنرستان و رشته گرافیک را برگزید در حالی که در کودکی خود و خانواده‌اش آرزوی مهندسی، خلبانی و پزشکی داشتند. او در هنرستان مالک اشتر تهران، درس خواند و در همین مقطع هم بود که جذب کار هنری و تلویزیونی شد تا آنقدر سرش شلوغ شود که
دیگر زیاد به درس‌ها نرسد. البته مسیر آینده‌اش را هم انتخاب کرده بود و گرافیک دیگر به کارش نمی‌آمد. او سال 79 دیپلم گرافیکش را گرفت و دیگر تمام وقت روی کار هنری و حرفه‌ای زوم کرد و انرژی گذاشت.
پس از پایان دوران خدمت سربازی و در شرایطی که چند مجموعه بازی کرد و چند برنامه را به عنوان مجری در کارنامه داشت، احساس کرد که در دانشگاه باید شرکت کند، به همین دلیل برای کنکور خواند و در رشته بازیگری دانشگاه آزاد اراک قبول شد، منتهی حجم بالای کار و کمبود وقت اجازه داد، او تا لیسانس پیش برود. گفتنی است مهدی سلوکی نقاشی چیره‌دست است.
درباره او می‌گویند: همیشه معلم‌ها و ناظم‌ها از دستش شاکی بودند و هر روز یک جای بدنش درد می‌کرد تا اجازه بگیرد و به منزل برود! دیگر همه دستش را خوانده بودند، اما مهدی آنقدر طبیعی نقش بازی می‌کرد که اصلا جرقه بازیگر شدنش هم توسط یکی از معلمان زده شد و روزی به او گفت: تو بهتر است بروی هنرپیشه شوی!

مهدی از کودکی نقاش قابلی بود تا جایی که نزدیکانش وقتی می‌خواستند در هنر برای او آینده‌ای تصور کنند، او را در جایگاه یک نقاش حرفه‌ای و مشهور می‌دیدند. عشق به نقاشی باعث شد او پس از دوره راهنمایی قید دبیرستان و
خلبانی و پزشکی را زده و وارد هنرستان گرافیک شود. زمانی که ماجرای بازیگر شدنش پیش آمد، هنوز نقاشی هنر اول مهدی بود و تا قبل از پخش مجموعه نرگس مهدی نیز در تمام مصاحبه‌هایش رسما می‌گفت که بازیگری نه شغل اول اوست و نه عشق و هنر اول و همیشه تاکید داشت که نقاشی را ترجیح می‌دهد اما امروز دیگر چنین نیست. مهدی حتی تجربه برگزاری نمایشگاه نقاشی را هم با یکی از دوستانش دارد؛ چندی پیش نمایشگاهی به نام «سحرآمیز» برگزار شد. مهدی در میان سایر هنرها به خطاطی هم مسلط است اصلا خط خوش در خانواده سلوکی‌ها ارثی است و پدر و برادرش هم بسیار خوش خط هستند.
رانندگی پشت فرمان اتومبیل به همان اندازه که برای مهدی جذابیت تفریحی دارد، برای خانواده و دوستدارانش نگران‌کننده است چون او عاشق سرعت بوده و حتی در زندگی خصوصی هم معمولا با سرعت تصمیم گرفته و عمل می‌کند! البته مهدی راننده ماهر و باتجربه‌ای است، اما به دلیل همین سرعت به طور متوسط هرماه تصادفی می‌کند و هرگز کسی اتومبیل او را سالم ندیده! (اولین ماشین او رنوی سفید بود، بعد پراید خرید و حالا 206 سبز دارد)...
او عاشق پرسپولیس و رئال مادرید است، از بازی برزیل هم خوشش می‌آید، بهترین بازیکن فعلی ایران را علی کریمی و جهان را رونالدینیو می‌داند. او بهترین فوتبالیست‌های تاریخ ایران و جهان را، احمدرضا عابدزاده و مارادونا می‌داند... بهترین دوست ورزشی‌اش «علی انصاریان» است. بهترین شهر ایران را شیراز و بهترین مقصد برای سفر را شمال می‌داند... بهترین رنگ از نظر او قرمز است

رضا نظریان بازدید : 22 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

دوم آذر ???? در خانواده ای با اصالت تهرانی صد در صد متولد شد . فرزند اول زوج جوان و تحصیلکرده . روشنفکر و متمولی بود که در منزلی واقع در میدان آرژانتین تهران به دنیا آمد و در همان محله رشد کرد و بزرگ شد . پدر حمید تاجر فرش تحصیل کرده است و مادرش بر غم داشتن تحصیلات عالیه و موقعیت اجتماعی و اصالت خانوادگی خانه دار است . بعد از حمید یک دختر هم در این خانواده به دنیا آمد که در رشته ی گرافیک فارغ التحصیل شد و هم اینک دنبال ادامه ی تحصیل در رشته ی حقوق است و دوست دارد کار وکالت کند .
حمید با مادرش تنها ?? سال اختلاف سنی دارد . و همین موضوع باعث شد حرف او را بهتر از پدر بفهمد و درک متقابلی بین ایندو در حد عالی بوجود آید که هنوز هم ادامه دارد . او بر خلاف سایر بچه های طبقه ی مرفه و بالای شهری پر شر و شور بود و از خاطرات بچگی اش او همین یک نمونه بس که کلاس اول دبستان و در همان هفته ی اول تحصیل روزی تمام کتابهایش را به دوره گردی داد و به جایش گوجه سبز گرفت و خورد !!!

حمید همیشه با صراحت می گوید که مشوق من در بازیگری فقط خودم هستم !!! او درست می گوید چون بر خلاف بسیاری مشاهیر نه فقط مورد تشویق خانواده ونزدیکان قرار نگرفته بلکه برای مخالفت با نظر آنها و رفتن به مسیر دلخواه خود انرژی زیادی را طی دو سال صرف کرده .

حمید در سال ???? دیپلم گرفت و در کنکور شرکت کرد و در رشته ی دندانپزشکی قبول شد و درست شبی که پدر و مادرش به مناسبت این موفقیت بزرگ پسرشان مهمانی گرفته بودند جنجال و ماجرای انتخاب او شروع شد ... حمید مصمم بود که خودش شغل و آینده اش را انتخاب کند و والدین وقتی شنیدند او می خواهد دنبال هنر و بازیگری برود و پزشکی را فدا کند به هر وسیله سعی میکردند که او را منصرف کنند ...

رضا نظریان بازدید : 34 یکشنبه 20 فروردین 1391 نظرات (0)

متولد 1334 در محله عشرت‌آباد تهران.
• اصالتا شمالی است اما بزرگ شده محله عشرت‌آباد است متاهل و دو دختر به نام‌های مریم و سارا دارد.
• از كودكی عاشق بازیگری بود و با استفاده از جعبه‌های پودر لباسشویی و چسباندن عكس و گویندگی بچه‌های محل را دور خود جمع می‌كرد.
• با پول‌های عیدی خود به سینما می‌رفت. بهترین تفریح زمان كودكی‌اش سینما رفتن بود.
• عشق به بازیگری در 15 سالگی او را به كلاس‌های كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان كشاند.
• دوره كلاس‌های هنرهای زیبا را به صورت شبانه گذراند.
• كار تئاتر را به طور جدی در سال 1358 با بازی در نمایشی به كارگردانی مرحوم رضا ژیان و سیاوش طهمورث شروع كرد.
• «پیكرتراش» فیلم سینمایی بود كه از آن به عنوان كار دوم خود یاد می‌كند اما این فیلم به اكران عمومی در نیامد و هیچ وقت دیده نشد.
• در آغاز جنگ در فیلم سربداران هم نقش كوتاهی را ایفا كرد كه این آخرین فیلم او قبل از شروع جنگ تحمیلی بود.
• با شروع جنگ تحمیلی به مدت شش سال از عرصه هنر دور ماند.
• در زمان خدمت سربازی همچنان به كار تئاتر مشغول بود «سبزه دوست بچه‌ها» تئاتری بود كه او در این دوران به همراه مرحوم رضا ژیان برای بچه‌ها اجرا می‌كرد.
• در سال 69 در كلاس مدیریت سینما شركت كرد و پذیرفته شد و مدیریت سینما عصر جدید را به عهده گرفت.
• مدیریت سینما آزادی او را دوباره به دوستان قدیمی‌اش رساند كه این دیدار مجدد موجب روی آوردن دوباره لولایی به بازیگری شد.
• «فراموشخانه» مجموعه‌ای بود كه با آن كار و بارش رونق یافت به همین خاطر از مدیریت سینما استعفا داد و به بازیگری روی آورد.
• بهترین فیلمی كه در هنگام مدیریتش در سینما اكران شد «مادر» بود كه همیشه از آن به خوبی یاد می‌كند.
• سال 1372 از مدیریت سینما آزادی استعفا داد و دقیقا یك سال و نیم بعد، سینما آزادی دچار آتش‌سوزی شد.
• عشق و علاقه او به بازیگری حتی در زمان مدیریت سینما لحظه‌ای او را رها نمی‌كرد به طوری كه هرگاه فرصتی به دست می‌آورد زود جیم می‌زد و خود را به سر صحنه می‌رساند.
• با ساعت خوش قدم به عرصه طنز گذاشت. داریوش كاردان اولین كسی بود كه قابلیت‌های او را در این وادی كشف كرد.
• در ساعت خوش بیشتر از همه عوامل با مهران مدیری و رضا عطاران رابطه بهتری داشت.

• مدیریت سینما مانع ازحضور مدام او در سریال ساعت خوش می‌شد. به همین دلیل بازیگری را به مدیریت سینما ترجیح داد.
• با خشایار مستوفی حسابی گل و خود را به جامعه طنز معرفی كرد.
• در بازیگری تنها مشوق خود را مادرش معرفی می‌كند و همیشه به خاطر صداقت و روراستی‌اش زبانزد خاص و عام است.
• نقاشی تنها هنری است كه به بازیگری نزدیك می‌داند او عاشق كارهای آنتوان چخوف است.
• صبر و تحمل زیادی دارد و بسیار كم‌حرف است اما خودش را هیچ وقت دست كم نمی‌گیرد.
• خودش معتقد است حمید لولایی آدم بی‌آزاری است. اخلاق او در منزل بسیار عالی است.
• بسیار دل رحم و مهربان است و بسیار علاقه دارد به دیگران ابراز محبت كند.
• عاشق سواركاری است و فوتبال را خیلی دوست دارد.
• عاشق بازی چارلی چاپلین است. در بچگی برای دیگران ادای چارلی چاپلین را در می‌آورد.
• به بازی پرویز پرستویی علاقه فراوانی دارد و از عطاران به عنوان آدم خوش فكر و بسیار فروتن یاد می‌كند.
• از تلخ‌ترین خاطره‌های زندگی‌اش فوت مادر خانمش بود كه روی او تاثیر زیادی داشت.
• تعصب خاصی روی دو تیم پرسپولیس و استقلال ندارد اما به بازی مهدی مهدوی‌كیا در تیم ملی علاقه‌مند است


تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 53
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 109
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 88
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 217
  • بازدید ماه : 310
  • بازدید سال : 317
  • بازدید کلی : 4,601